جانم فدایت امام غریبم....
سعید دربان متوکل بود که آمده بود در منزل تو به دزدی .
از دیوار خانه ات بالا رفت .
هنگام پایین آمدن ،
تاریک بود و دنبال جای پایی می گشت .
خود صاحبخانه با صدای مهربانی صدا زد :
سعید تاریک است صبر کن چراغ برایت بیاورم !!!
شهادتت مبارک ای امام غریبان.....






به نام او،به یاداو،برای او.....